یا اباعبدالله
یا اباعبدالله
شَجـره نامه ی خود دیدم و خُرسند شدم
نَـصَـبَـم می خـورَد آقـا به غلامانِ شما
---------------------------------------------
گفت :جبران می کنم ، گفتم کدام را
عمر رفته را
روح شکسته را
دل مرده اما تپنده را
حالا من هیچ
جواب این تار موهای سپید را می دهی
نگاهی به سرم کرد و گفت
وای ... خبر نداشتم
چه پیر شدی
گفتم :جبران می کنی
گفت: کدام را !!
-----------------------
نمی دانم چرا
این روزها
در جواب هرکه از حالم می پرسد
تا می گویم " خوبم "
چشمانم خیس می شود...
-----------------------
خواهش می کنم
پنجره را باز بگذار و برو ...
هوای دلم
به وسعت ِ تمام ِ حرف های نگفته ،
گرفته است !
-----------------------
گفتی دهانت بوی شــیر میدهدـ!
رفتـیــ..!!!
حالا بوی سیـگـآر ،
بوی مــشـــروبــ ،
بوی "دروغ" هم می دهد... برگـَـــردـ
-----------------------
مترسک اینقدر دستهایت را باز نکن ،
کسی تو را در آغوش نمیگیرد ،
ایستادگی تنهایی می آورد .
-----------------------
صرف فعل “ دوست داشتن ” بسیار سخت است
گذشته اش که به هیچ وجه ساده نیست
حالش کاملاً اخباری ست
آینده اش هم شرطی
-----------------------
فـَـصــل ِ امــتـِـحــــان
مَـــن
جــُـز مــُـرور ...
رنگــ ِ چشــــمــ ـــانت ..
و
خـَـط کشـــیــدن زیــر ِ دلتنگـــــــی هــایَمـ ..
هــیــچ دَرســـی نـَـدارمـــــ ..
-----------------------
دلم شکست از تمامت
وقتی بزرگترین لحظه ی دلواپسی با بی تو ها سپری شد.
فقط ? دریغ ماند و
تو...
ادامه مطلب